خشم و مدیریت آن

خشم و مدیریت آن خشم را می‌توان از اولین واکنش‌های انسانی دانست که در سیستم عصبی او نهادینه شده است.
خشم نخستین هیجانی است که نوزادان تجربه می‌کنند و مادران آن را در کودکان تشخیص می‌دهند.
خشم را نمی‌توان به طور کامل از بین برد.
این احساس در نزدیک‌ترین روابط انسانی نیز وجود دارد، بنابراین نیازی نیست که قربانی خشم باشید بلکه باید گزینه‌های متعددی را در مواجهه با خشم داشته باشیم. خشم مسئله‌‌ای نیست که بتوان آن را درمان کرد اما می‌توان مدیریت آن را آموخت.
خشم می‌تواند برای هر کسی از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، ثروتمند یا فقیر رخ بدهد.
حتی اگر شما فردی آرام و خونسرد باشید ممکن است با افرادی عصبانی مواجه شوید که خشم آنها زندگی را به کام شما تلخ کند.
بنابراین مدیریت این بحران  از اهمیت زیادی برخوردار است و فراتر از شمردن یک تا ده است.
چه موقع خشم مشكل ساز می شود؟ زمانی كه شدت آن بیش از حد باشد.
به طور مكرر رخ دهد و به شیوه نامناسب ابراز شود.
عوامل برانگیزاننده خشم جلوگیری ازرفتار هدفمند تحقیر شدن یا مورد تبعیض قرار گرفتن مورد پیشداوری یا بی مهری قرار گرفتن مورد فریب كاری یا عهد شكنی قرار گرفتن تحقیر شدناحساسات، ارزش ها، یا اقتدار واقعی فرد از سوی دیگران مورد بدرفتاری و بیتوجهی قرار گرفتن از سوی دیگران صدمه دیدن در نتیجه بی توجهی نسبت بهخود رفتار حاكی از بی توجهی دیگران مورد تجاوز و حمله بدنی یاكلامی قرار گرفتن قربانی شدن چهار روش نادرست مدیریت خشم بسیاری از ما، خشم خود را به روش‌هایی که نادرست و ناکارآمد هستند، مدیریت می‌کنیم.
روش‌هایی که بعضی از آن‌ها در کوتاه‌مدت به ما آسیب می‌زنند و برخی دیگر، در صورت تکرار، می‌توانند لطمه‌های جبران‌ناپذیری به ما وارد کنند.
فرو خوردن و جسمانی کردن خشم بعضی از ما، تصمیم می‌گیریم که خشم خودمان را نشان ندهیم و تا حد امکان آن را پنهان کنیم.
خصوصاً اگر احساس کنیم که طرف مقابل (یا اطرافیان) این ابراز خشم را موجه نمی‌شمارند و بروز دادن خشم، می‌تواند جایگاه ما را نزد آن‌ها ضعیف کند.
این شیوه‌ی فروخوردن خشم، اگر بارها تکرار شود، ممکن است به تدریج خود را در قالب نشانه‌های جسمانی مثل سردردهای میگرنی، زخم معده و بیماری‌های مشابه نشان دهد.
مجازات و تنبیه خود بعضی از ما، اساساً تجربه کردن خشم و خشمگین شدن را نامطلوب و نادرست می‌دانیم.
در حدی که فکر می‌کنیم یک انسان پخته و جاافتاده و مسلط بر خود، هرگز نباید خشم را تجربه کند و خشمگین شدن، یک اتفاق ناپسند است.
به عبارت دیگر، نمی‌توانیم باور کنیم که خشم هم مانند احساسات دیگر، کاملاً انسانی است و تجربه‌ی آن، درست مانند تجربه‌ی هر احساس دیگری، قابل پذیرش است.
وقتی حق تجربه‌ی یک احساس را از خودمان سلب می‌کنیم، آن احساس از بین نمی‌رود، بلکه فقط آزاردهنده‌تر می‌شود.
و حتی موجب کاهش عزت نفس هم می‌گردد (احساس می‌کنیم که یک گناه انجام داده‌ایم و از چارچوب باورها و ارزش‌های خود خارج شده‌ایم).
کسی که به خودش حق نمی‌دهد خشمگین شود، تخلیه‌ی خشم را هم به شکل درست انجام نخواهد داد.
ضمن این‌که پس از مدتی، با مرور آن رویداد، از این‌که چرا خشمگین شده، احساس گناه خواهد کرد و نمی‌تواند خود را ببخشد.
در اینجا هر کس به سراغ روشی می‌رود تا خود را مجازات کند.
یک نفر، بیشتر غذا می‌خورد و دیگری غذا نمی‌خورد.
یکی با خودش قهر می‌کند یا خواب و سایر روتین‌های روزمره‌اش را مختل می‌کند و دیگری، از فرط این ناراحتی، به سراغ کارهایی مثل خریددرمانی می‌رود تا به تدریج، تلخی این اشتباه را فراموش کند.
دیگران را قربانی خشم خود کردن همه ما با افرادی مواجه شده ایم که وقتی خشمگین می شوند برای شان فرقی ندارد که اطرافیان در بروز خشم آنها تقصیری داشته اند یا نه.
بلکه خشم خود را بر سر هرچیز و هرکسی که اطراف شان باشد خالی می کنند.
مثلا از مدیر خود عصبانی هستند بر سر کودک معصوم شان داد می زنند.
با همسرشان دعوا کرده اند ظرف ها را می شکنند.
چک مشتری پاس نشده است، منشی شرکت را مورد حمله قرار می دهند و… یکی از مزایای آموختن مهارت مدیریت خشم همین است که افراد یاد می گیرند چطور به شکلی درست و به موقع و با روش های سازنده خشم خود را بروز دهند.
تخلیه خشم بر سر دیگران درست است برخورد درونی و انفعالی با خشم نیست، اما قطعا روشی درست برای تخلیه خشم هم به حساب نمی آید.
تخلیه خشم به روش غیر مستقیم گاهی افراد درگیر تخلیه خشم هستند؛ اما شما تا در رفتار آنها دقیق نشوید متوجه نمی شوید که فرد دارد عصبانیت خود را تخلیه می کند.
اصطلاحا به این روش تخلیه خشم، خشم قباپوش می گویند.
افرادی که درگیر خشم قباپوش می شوند گاهی خودشان هم متوجه این نیستند که رفتاری که در پیش می گیرند، نوعی تخلیه خشم است.
متاسفانه افرادی که درگیر تخلیه خشم به روشی غیر مستقیم می شوند هم مانند دسته قبلی در ابراز خشم خود، محدودیتی نمی‌شناسند و کنترلی بر روی خشم خود ندارند.
هرچند که آنها یک تفاوت اساسی با کسانی که وقتی خشمگین می شوند زمین و زمان را به آتش می کشند دارند و آن تفاوت این است که گروه قباپوش در تخلیه خشم خود از روش های پیچیده و غیر مستقیم بروز خشم استفاده می کنند.
فرض کنید همکار شما با شما دچار تعارض می شود؛ اما در ظاهر سعی می کند دلخوری و عصبانیتش را بروز ندهد.
چند روز بعد شما باید کاری را تحویل مدیرتان بدهید که نیازمند دریافت اطلاعاتی از سوی همان همکارتان است.
او ظاهرا با شما خوب برخورد می کند اما اطلاعات را به موقع در اختیارتان قرار نمی دهد و شما هم نمی توانید به موقع گزارش تان را به دست آقای مدیر برسانید.
خشمگین های قباپوش برای تخلیه خشم خود، احتمالا یکی از روش های نادرست مدیریت خشم زیر را در پیش می گیرند.
ایجاد مانع برای آنکه طرف مقابل به هدفش نرسد.
بهانه‌سازی برای انجام ندادن قرار و مدار و یا مسئولیت فراموشکاری و تأخیر (حرف تو یادم رفت؛ انجام دادم، اما متأسفانه دیر شد) ارسال هم‌زمان سیگنال‌های مثبت و منفی (خریدن هدیه تولد برای یک همکار و در همان روز، مانع‌تراشی برای ارتقاء شغلی همان همکار) این 4 روش تنها بخشی از روش های نادرست مدیریت خشم و بروز آن است.
بی شک روش های بی شماری برای تخلیه خشم و عصبانیت به صورت نادرست وجود دارد که افراد ناآگاهانه از آنها استفاده می کنند.
به شما پیشنهاد می کنم اگر به فکر سلامت روحی و روابط خود هستید و نمی خواهید به خاطر استفاده از روش های نادرست مدیریت خشم آسیب ببینید، مهارت مدیریت خشم را در خود تقویت کنید.