تربیت از همان حرفهایی است که اکثر ما به صورت روزمره در کلام خود از آن بهره می بریم. مثلاً می گوییم فلان بچه با تربیت است و فلان بچه بی تربیت! اما شاید بد نباشد که تعریف خوبی از تربیت داشته باشیم و ببینیم که واقعاً تربیت چیست؟ اجازه بدهید بحث را با یک مثال پیش ببریم. مثلاً اگر یک پدر و مادر فقط وظیفه خود را درست انجام بدهند یعنی: • فرزند سالم به جامعه تحویل بدهند. • مدرسه خوبی از نظر رفاهی و آموزشی ثبت نام کنند. • نیازهای مادی او از قبیل: پول تو جیبی، خوراک، پوشاک، مسکن و غیره تامین را کنند. • به دیگران احترام و ادب را رعایت کند. • در نهایت اموری که مورد نظر والدین بوده رعایت شده باشد. در کشور ما متداول است که گفته می شود تربیت آنها خوب است! در حالی که پدر و مادر فقط و فقط وظیفه خود را انجام داده اند! نه بیشتر! در این مقاله یاد میگیریم؟ • تربیت چیست؟ • چرا باید فرزندان و شاگران خود را تربیت کنیم؟ • تربیت در جامعه چه تاثیر دارد؟ • تربیت درست چه ویژگیهایی دارد؟ • راهکارهای درست تربیت فرزند چیست؟ • بعد از اتمام مقاله چه اقدامکهایی باید انجام دهیم؟
معنای دقیق تربیت اگر به معنای کلمه تربیت مراجعه کنیم، کلمه ای است که زیاد برای این مفهومی که ما به کار می بریم مناسب نیست. مثلا کلمه تربیت: • درباره ی گل و گیاه درست است چون بی اختیار و بی اراده هستند و آنها را تربیت می کنیم. • درباره کودک شیرخوار درست است چون هنوز اراده و آگاهی و استقلال ندارد، شما با او تعاملی ندارید و حالت یک طرفه است. • درمورد خداوند متعال هم درست است چون او اداره کننده ی عالم است و مقدرات عالم را او تعیین می فرماید. در صورتی که درباره ی انسان و روابط انسانی، تاثیر گذاری هایی که نامش تربیت است یک غلط مصطلح است. یعنی معنای لفظی تربیت غیر از معنی اصلی آن است که همه ی مردم آن را به کار می برند. در عین حال ما می پذیریم که رشد دادن یک انسان یا کمک کردن به رشد یک انسان، باید همراه با نوعی آزادی و توجه باشد. این جا دیگر از کلمه تربیت نمی توان استفاده کرد. تربیت چیست؟ اگر با کمی چشم پوشی، تربیت را (همان که معنای دقیق آن رشد دادن انسان است) بدانیم، آن وقت تربیت را در دنیای جدید این طور میتوان تعریف کرد: برآورده نمودن نیازهای نا مشخص انسان رفع نیازهای نامشخص مفهوم خاصی دارد. نیازهای مشخص، مثلاً یک پدر و مادر باید نیازهای مادی آن ها را به درستی انجام بدهد اما نیازهای نامشخص، یعنی نیازهایی که مستقیم به ما ارتباط دارد. به عنوان مثال: • قبل از این که پدر و مادر خوبی باشم، باید همسر خوبی باشم. • رفع نیازهای محبتی در خانه • وقت گذاشتن برای همدیگر • احترام به شخصیت انسانی
در تعریف دیگر تربیت عبارت است از انتخاب مجموعه رفتار و گفتار مناسبی که در نهایت به شکوفا شدن استعدادهای شخص مورد تربیت در تمام ابعاد زندگیاش میشود. چون در نهایت تربیت قرار است فرزند ما یا خودمان را به سوی اهداف و رسالت اصلی زندگیمان سوق دهد. چرا فرزند خود را تربیت کنیم؟ ما انسانها زمان احساس شادی و رضایت از زندگی داریم که بتوانیم رسالت خودمان را پیدا کنیم و در مسیر آن حرکت کنیم و از طرفی تمامی نیازهای ما به یک اندازه و در حد تعادل پاسخ داده شود. اگر برای رسیدن به این هدف در زندگی تربیت نشده باشیم در بزرگسالی سختیهای زیادی را تحمل خواهیم کرد.تربیت بحث ساختن انسان هاست. پدر و مادری که هدف های مشخص و مقررات همه جانبه ای دارند نمی توانند روش تربیتی خاصی داشته باشند. می دانم طرح و برنامه های زیادی برای ساختن فرزندمان در نظر داریم، البته فراموش نکنیم که این طرح و برنامه ها باید برای ساختن اجتماع نیز در نظر گرفته شود. آیا تا به حال به این فکر کرده ایم که: • فرزند ما چگونه انسانی است؟ • مدل فرزند ما چگونه مدل انسانی است؟ • اگردر تربیت فرزند فقط هدف مشخص باشد کافی است! یا اینکه برای تربیت فرزند استفاده از متد و روش نیز مهم است !!!! • در تربیت کودک خود چه شیوه هایی را در دستور کار خود قرار می دهیم؟ • در آن دستور العمل ها چه قدر واقع بینیم؟ • تربیت های آموخته شده ی قدیمی با تربیت های امروز و فرزندان امروز ما چه قدر منطبق است؟ ادیسون را مادرش ادیسون کرد! سالها پیش نامهای را از مدرسه برای مادری فرستادند که میتوانست یک انسان را به اوج تباهی بکشاند. ولی همین نامه وقتی به دست انسان آگاهی رسید ماجرا تغییر کرد.
سالها پیش توماس ادیسون را همراه با نامهای مهر و موم شده به خانه فرستاند.ادیسون نامه را به مادرش داد. مادر ادیسون نامه را باز کرد و نگاهی به سایهی نامه انداخت.بغض عجیبی گولوی او را میفشرد اما وقتی ادیسون از مادرش پرسید:«مامان چی نوشته؟ مادر ادیسون لبخندی زد تا قطرات اشک را در چشمانش حبس کند و گفت:«نوشته، فرزند شما یک نابغه است. مدرسه ما امکانات لازم برای آموزش او را ندارد. بنابر این شما باید در خانه فرزندتان را آموزش دهید. اگر متن نامه این بود پس چرا مادر ادیسون بغض کرد؟ درست حدس زدید. در نامه چیز دیگری نوشته شده بود. متن نامه این بود: کودک شما یک کودن است و نمیتواند مطالب را به خوبی یاد بگیرد. این مدرسه نمیتواند کودک شما را بپذیرد؟ اگر توماس این متن را در کودکی خوانده بود قطعاً یک انسان شکست خورده میشد. ولی آگاهی عمیق مادر ادیسون باعث شد او به یک ابر انسان تبدیل شود. چیزی که من در این مقاله از شما میخواهم این است که مثل مادر ادیسون عمل کنید. اما رسیدن به چنین جایگاه و آگاهی عمیقی نیاز به استمرار و تلاش دارد. چند سوال میخواهید فرزندان شما باعث افتخار شما باشند؟ میخواهید انسانهای موفق و اثرگذاری را تربیت کنید؟ میخواهید در آینده به خودتان و فرزندانتان افتخار کنید؟ اگر جواب شما به سوالات بالا و سوالاتی از این دست مثبت است یعنی باید روی تربیت فرزند وقت بگذارید. اگر خوب به مشکلات جامعه نگاه کنید(اعتیاد، تصادفات رانندگی، طلاق، روابط ناسالم و…) یک نقطه تاریک در تمام افرادی که کار اشتباهی انجام میدهند مشترک است. اکثر افرادی که در جامعه مرتکب اشتباهاتی میشوند که به خودشان، اطرافیان و جامعه آسیب میرساند از کودکی و نوجوانی خود بسیار ناراضی هستند. هیچ پدر و مادر و هیچ معلمی نمیخواهد انسانی را به سمت انجام کارهای اشتباه سوق دهد ولی چه کسی روش درست انجام این کار را میداند؟
تربیت به نوعی انسان سازی است. آماده کردن افراد برای زندگی موفق در جامعه است و اگر این مرحله به خوبی طی شود بسیاری از مشکلات و مسائل جامعه به صورت اتوماتیک وار حل خواهد شد. چگونه فرزند و دانشآموزان خوبی تربیت کنیم؟ امیدوارم تا اینجای مقاله متوجه اهمیت تربیت درست شده باشید. و اما شاید اکنون در ذهن شما علامت سوالهای زیادی ایجاد شده باشد. اینکه چطور باید خودمان را تربیت کنیم؟ سوال بالا را به این دلیل آوردم که نکات این مقاله علاوه بر تاثیر در تربیت فرزند میتواند روی تربیت خودمان هم موثر باشد. و اما ادامه سوالات از کجا شروع کنیم؟ کار سختی در پیش داریم؟ اکر آسان است چگونه؟ خب در ادامه این مقاله شما را با خودم وارد دنیایی میکنم که عبور از آن شما را در امر تربیت فرزند به یک استاد تمام عیار تبدیل میکند. اغراق نمیکنم. واقعاً به تاثیر مقالهای که مینویسم اعتقاد دارم. اولین و مهم ترین اقدام برای تربیت همه ما پدر و مادرهای عالمی را می بینیم که مغزشان جاهل است. یعنی خیلی چیزها را یاد گرفته ایم. خیلی هم اطلاعات خوبی داریم. در صورتی که در مورد به کار بردن آن، هیچ کاری از دست مان بر نمی آید. این داستان معروف است، می گویند: یک وقت یک خارجی آمده بود ایران. با یک دهاتی روبه رو شد. این دهاتی خیلی جوابهای نغز و پخته ای به او داد. هر سوالی که می کرد، خیلی عالی جواب می داد. بعد او گفت: که تو این ها را از کجا می دانی؟ گفت: « ماچون سواد نداریم فکر می کنیم.»
این خیلی حرف پر معنایی است: آن که سواد دارد معلوماتش را می گوید ولی من فکر می کنم. و فکر خیلی از سواد بهتر است. پس یکی از مدل ها و شیوه های اصلی تربیت برای ساخت یک انسان، تفکر است. کارکرد مغز و معده انسان مغز انسان، درست حالت معده ی انسان را دارد. معده ی انسان باید غذا را از بیرون به اندازه بگیرد و با ترشحاتی که خودش روی غذا می کند آن را بسازد. باید معده آن قدر آزادی و جای خالی داشته باشد که به آسانی بتواند غذا را زیر و رو کند. اسید ها و شیره هایی را که باید ترشح نماید و بسازد. در صورتی که معده ای که مرتب بر آن غذا تحمیل می کنیم و تا آن جا که جا دارد به آن غذا می دهیم، دیگر فراغت، فرصت و امکان برایش پیدا نمی شود که این غذا را درست حرکت بدهد و بسازد. آن وقت می بینیم اعمال گوارشی اختلال پیدا می کند و عمل جذب هم در روده ها درست انجام نمی گیرد. مغز انسان هم قطعا همین جور است. در تعلیم و تربیت باید مجال فکر کردن داده شود. چگونه تربیت کنیم؟ باید به پدر و مادر ها قوه تفکر داد. باید به والدین به وسیله قوه تفکر، مجال تجزیه و تحلیل داد. تا در نهایت بتوانند انسان هایی تربیت کنند که تابع فکر خودشان هستند. زیرا اصل های تربیتی بدون تجزیه و تحلیل نه تنها امکان پذیر نیست، بلکه ما نمی توانیم یک روش صحیح را برای پرورش فرزندانمان داشته باشیم. در تفکر، گذشته از نتیجه ای که خود انسان از فکر خود می گیرد، فکر صحیح و کاربردی خود را به نسلی دیگر نیز انتقال می دهد. تربیت می تواند یا خود هدف باشد یا مقدمه ای برای هدفی باشد. اگر خودش هدف باشد که نتیجه مثمر ثمر خود را دارد. اما اگر مقدمه ای برای هدف باشد، ما را آماده می کند برای امر دیگری. و هر دوی اینها حاصل نمی شود مگر آن که قوه تفکر بدست آید. راه به دست آوردن تفکر در تعلیم و تربیت جز با تجزیه و تحلیل مهارت ها حاصل نمی شود. قوه تفکر برای تربیت باید غربال کننده باشد یعنی آنچه که وارد ذهن ما می شود چه از طریق شنیدن یا آموزش، که باعث باور ما می شود، باید قبل از عمل کردن به آن و یا رد نمودن آن به نقادی کردن، سبک و سنگین و ارزیابی و… آن بپردازیم. به بیان دیگر به جدا کردن سخن ضعیف و قوی، سخن کاربردی و غیرکاربردی و… آن توجه داشته باشیم.
پدر و مادر یکی از اولین قدم هایی که باید برای پرورش فرزندش بردارد این است که هر چه را که می شنود یا آموزش می بیند را غربال کند. مثل یک انسان خوش باور که خاصیت ضبط صوت و گرامافون دارد، عمل نکند. اینکه فلان کس این را نقل کرده و ما به وسیله اعتبار آن شخص به آن مهر تایید بزنیم کافی نیست و نمی توانیم بگوییم چون آن فرد گفته معتبر است و باید به دنبال صحت مضمونی آن برویم و ببینیم آیا با منطق جور در می آید یا نه؟! (یعنی تجزیه و تحلیل کنیم). راهکار های مناسب برای تربیت فرزندان • قانونمند باشیم هر جایی دچار بیقانونی شود، به دنبال آن هرج و مرج و بینظمی هم خواهد آمد. پس نکته مهم این است که در خانه قوانین خاصی مقرر شود و همه سعی کنید تا حد امکان آنها را رعایت کنند. با اینکار فرزند شما میداند که هر روز که بیدار میشود میداند چه برنامهای دارد و میتوانید به کمک این روش فرزند ساختارمند و منظمی تربیت کنید. به عنوان مثال ساعتی معین کنید و خودتان به همراه فرزندان از خواب بیدار شوید. برای بازی، انجام تکالیف، تماشای کارتون و حتی خوردن وعدههای غذایی زمانی مشخص کنید و با محبت فرزند خود را همراهی کنید تا بر اساس این برنامه عمل کند. • قدرت روتین در تربیت تمامی افراد موفق و انسانهای تاثیرگذار جهان روتینهایی برای خود دارند. روتین مجموعه کارهایی است که در یک زمان مشخص به ترتیب تکرار میشوند. مثلا صبح زمانی که فرزند شما از خواب بیدار میشود، اول مسواک میزند، بعد دست و صورتش را میشوید و بعد کنار شما شکرگزاری میکند. سالی که نکوست از بهارش پیداست یک روتین صبحگاهی خوب میتواند روز فرزند شما را تا انتها بسازد. روتینهای شبانگاهی هم تاثیر خوبی بر ایجاد نظم شخصی و خواب راحت در زندگی فرزند شما دارد. یک روتین مناسب میتواند این باشد که در ساعات انتهایی شب که زمان خواب فرزند شماست برایش چند صفحه کتاب داستان پندآموز بخوانید و بعد با یک آهنگ ملایم و آرامش بخش او را به خواب دعوت کنید. شما بعد از مدتی میتوانید فرزند خود را به گونهای تربیت کنید که این روتینها را خودش به تنهایی انجام دهد.
• صبحانه، نهار و شام دورهمی
در صورت امکان سعی کنید زمان وعدههای غذایی را طوری تنظیم کنید که همهی اعضای خانواده کنار هم باشند. هنگامی که یک وعده غذایی دورهمی در پیش دارید سعی کنید غذاهای مورد علاقه فرزند خود را آماده کنید. از فرزندان بخواهید تا در زمان تهیه غذا با شما همکاری کنند و سعی کنید این فرایند را مانند یک بازی با آنها انجام دهید. از آنها بخواهید سفره را به سلیقه خودشان بچینند و آماده کنند. در نهایت زمانی که میخواهید غذا میل کنید با هم گفت و گوی صمینانه داشته باشید. میتوانید به نوبت نکات مثبت همدیگر را بیان کنید و به هم حس خوب بدهید. چنین وعده غذایی حتی اگر یکبار در هفته باشد میتواند حال خانواده شما را برای یک هفته شارژ کند. • تربیت اتوماتیک با کتاب هر روز زمانی را اختصاص دهید و همراه با فرزندتان کتاب بخوانید. اگر سواد خواندن و نوشتن دارد که میتوانید شما کتاب متفاوتی را همراه با او بخوانید. فقط مهم است که زمان مطالعه شما با هم هماهنگ باشد. اگر فرزند شما هنوز به مدرسه نرفته شما با لحن و صدای مناسب در یک زمان خاص از روز برایش کتاب بخوانید. سعی کنید طوری کتاب بخوانید که فرزند شما برای مطالعه تربیت شود و عاشق مطالعه و کتاب خواندن شود. اگر فرزند شما بزرگ شده و میتواند خودش از روی کتاب بخواند از او بخواهید برای شما کتاب بخواند و با اشتیاق به کتاب خواندنش گوش دهید.
اگر فرزند شما دوست دارد یک داستان یا یک کتاب را بارها و بارها برایش بخوانید این کار را انجام دهید. تکرار مطالب دوست داشتنی برای فرزند شما آرامش بخش است و به کمک میکند مطالب در ناخودآگاه آنها نقش ببندد. • کارها و فعالیتهای فوق برنامه برای تربیت فرزند سعی نکنید کل هفته و هر ساعت فرزند خود را با کلاسهای مختلف پر کنید. به جای آن دو یا سه فعالیتی که فرزند شما به شدت علاقه دارد را انتخاب کنید و در هفته او را به کلاسهای آموزشی بفرستید. مثلاً این دو فعالیت میتواند ثبتنام در کلاس شنا و کلاس موسیقی باشد. به نکته توجه کنید که فرزند شما باید در کنار آموزش از انجام کار مورد نظر لذت ببرد. پس سعی کنید برای انتخاب این فعالیتهای فوق برنامه با فرزند خودتان هماهنگ باشید. • زمانهای آزاد شما قرار نیست مانند عروسک گردان تمام حرکات فرزند خود را برای تربیت او برنامه ریزی کنید. اتفاقاً باید طوری رفتار کنید که فرزند شما یک آزادی قانونمند را تجربه کند. به همین منظور شما باید زمانهایی را در طول روز در اختیار فرزند قرار دهید تا به اختیار خودش کاری که دوست دارد را در چهارچوب قوانین خانه انجام دهد. اجازه دهید از این زمانی آزادی نهایت لذت را ببرد. بعضی از خانواده ها به اشتباه تصور میکنند اگر یک اتاق 50 متری را پر از اسباب بازی کنند دیگر فرزند آنها به هیچ چیز نیاز دارد. در بازی و فراقت کودک این مدل و تعداد اسباب بازی نیست که اهمیت دارد. مهم سلیقه و انتخاب کودک و فرزند شماست. شاید فرزند شما دوست دارد با یک جعبه کوچک قدیمی بازی کند و عروسک چند میلیونی که برای تولد او خریده باشید برایش جذاب نباشد. پس همانطور که دوست دارید به انتخاب شما احترام بگذارند شما هم به انتخابهای فرزندتان احترام بگذارید تا فرایند تربیت به خوبی طی شود. دلیل نپذیرفتن تربیت از طرف فرزندان حال می توانیم دلیل اینکه چرا بعضی مواقع فرزندانمان تربیت را نمی پذیرند را متوجه بشویم. اگر فرزند ما تربیت را نپذیرفت، اولین کسی متهم است خود ما هستیم چون که شاید هنوز آن صفت در ما پیدا نشده است، یا اینکه روش مان در تربیت درست نبوده است. ما اول باید ابتدا خود را و بعد از آن روش ها و در آخر اهداف تربیتی مان را متهم کنیم . اول باید مربی را متهم کنیم که با انگیزه های قشنگ جلو نیامده است . این بخاطر طرفداری از آدمهایی که تربیت را نمی پذیرند نیست، این به خاطر طرفداری کردن از فطرت است.
فطرت انسان کشش دارد. اگر آن حرف را نگرفت، شاید به جا نبوده است. شاید قشنگ گفته نشده و یا از راهش وارد نشده ایم. اگر ما برای رشد بخواهیم دیگری را تربیت کنیم، اول خودمان را متهم می کنیم و بعد طرف را. در مرحله بعدی طرف مقابل باید مسئولیت تربیت یعنی رشد خودش را بپذیرد آن جا به خود آگاهی برسد و ببینیم مشکلش چیست که حقیقت را نمی پذیرد.